سینامنش

علوسی علوسی

1394/1/29 18:16
نویسنده : مومو
146 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان جون

علوسی علوسیبغلبغل

دایی علی روز 5 شنبه 27 فروردین 94 با آیدا جون ازدواج کردند. ایشالله خوشبخت بشن. خیلی براشون آرزوی خوشبختی دارم.

بابایی خیلی دلش برات تنگ شده. میگه اگه هستی بود باهاش بازی میکردم. اگه هستی بود پیش من میخوابید و ... خلاصه منو دیووووووونه کرده. یه بار سه قلو دید تو خیابون میگفت خیلی حال میده. از هرکدوم خسته شدی میری با اون یکی بازی میکنی!!!دلشکسته

همش میگه خونمون رابزرگ کنیم. تا جا واسه اومدن تو باشه.  ولی خیلی درگیر درسا و کار هستم. وقت نمیکنم دنبال خونه باشم.

عزیزم با یه کلاس خوب هم آشنا شدم که در مورد تربیت فرزند دوره گذاشته بود. خیلی خوشحالم که شرکت کردم. موسسه ماد بود. جردن. نبش آناهیتا... نکته ای خوبی برای تربیت بچه ها میگفت. اگه بیایی مطمین هستم بکار میگیرم.

نمیدونم چرا هیچ احساااااسی بهت ندارم. از اینکه دیگران داشتن تو را توصیه میکنند ناراحت میشم. آخه به دیگران چه ربطی داره؟؟ البته منم جواب همشون را میدم.خجالت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سینامنش می باشد