سینامنش

دلنوشته- خونه 2خواب- بررسی آلمان

1395/2/6 12:03
نویسنده : مومو
149 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی. خوبی؟

مدتها بود بهت سر نزده بودم و مطلب نذاشته بودم. اما امروز دلم خواست برات بنویسم.

بابایی تصمیم گرفته آلمان را یه بررسی کنه. میگه: "هستی دلش میخواد اونجا به دنیا بیاد... بچه میگه بابا من کلاسم بالاست لباس مارکدار میپوشمااااا... ایران به دنیا نمیام. آلمان یا آمریکا به دنیا میام.... "

واسه همین تصمیم بابات ، جمعه با بابات داریم میریم کلاس آلمانی.... بغلمیگه منو نمی بره. خودش تنها میره آلمان تا بررسی کنه. دلشکسته اما منم باید آلمانی بلد باشم خووووو

اینم حرفای جدید باباته: "... میگماااا بچه دار نشیم اما اگه بچه دار شدیم مامانش باید کار را ببوسه بزاره کنار بچه بزرگ کنه..."    سوال

از بحث آلمان که بگذریم برات بگم که خونه 2 خواب اجاره کردیم تا واسه بچه هایی که تو رویامون هستند (سینا و هستی) اتاق داشته باشیم.

دوست دارم بهترین مادر دنیا باشم تا تو بهترین آدم روی زمین بشی. دوست دارم بچه های خیالی ام شاد باشن. خلاق باشن. شیطون باشن. بانمک باشن. امید زندگیمون باشن. افتخار زندگیمون باشن.... سالم باشن. صالح باشن. گلی از گلهای بهشت باشند....

 

کلا خیلی اهل بچه نیستم. ولی چون وجودم پاک و صالحه، دوست دارم تکه ای از وجودم تو  این دنیا بمونه تا من تموم نشم. محبت    اما از اینکه قطعه ای از وجودم تو این دنیای بی رحم بیاد ناراحت میشم. متفکر  خودم هم نمیدونم چکار کنم. تو بیایی یا نیایی؟ تو ایران بیایی یا تو خارج از ایران؟ کی بیایی؟

دیروز یکی از همکارام میگفت حاضرم هرکاری بکنم تا بچم شاد باشه... قه قههحتی برای اینکه بچش اجتماعی بشه و با همسن و سال هاش بازی کنه میزارش مهد. تا چیزای جدید یاد بگیره، دوستای جدید، شعرهای جدید ، آدمهای جدید ....

واقعا راست میگه. مهد، کلاس آموزشی و ... باید باب میل بچه باشه. واقعا به این نتیجه رسیدم که مهد باید تفریحی و دلخواه بچه باشه. وگرنه برای بچه آسیب است. اضطراب میاره. حتی ممکنه بچه دلش نخواد بره مهد. اشکال نداره. حتما حال نمیکنه بره مهد. دوست داره ور دله مامان جونش باشه. با هم بخون و بخوابن و بازی کنند...

نمونش علی (پسردایی محمد) مهد ثبت نام شد ولی حال نکرد و نرفت... مامانش هم مجبورش نکرد. هر روز تا 11 صبح خواب بود.... الان پیش دبستانی  2 زبانه میره...بیا  و ببین چه پیشرفت کرده. سوره های کوچک جز 30 را به انگلیسی میخونه.

 

مرسی مامان جون که با تو حرف میزنم و خاطراتم را بخاطر تو مینویسم.

مرسی که تو ذهنم هستی و مرسی از بابات که اینقدر به تو احساس داره.

مرسی از تو که بابات دوست داره بهترینها را برات فراهم کنه.

مرسی از تو که همه مشتاق اومدن تو هستند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سینامنش می باشد